معنی نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن, معنی نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن, معنی jmاoتj sاx xid، kqcاf xbj، kcتua lcbj, معنی اصطلاح نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن, معادل نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن, نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن چی میشه؟, نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن یعنی چی؟, نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن synonym, نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن definition,